بزرگترین مسئلهی دولت پزشکیان در سیاست خارجی، عدم پویایی و کُندیِ مفرطه. ما در حال حاضر باید شاهد قدمهای بزرگ دولت در این شرایط منطقهایِ جدید میبودیم اما وزیر خارجه فقط یک سفر به چین داشته درحالیکه چندین سفر به کشورهای کوچکِ منطقه اتفاق افتاده که دستاوردهاش هیچوقت توضیح داده نشده. وزیر خارجه دو روز قبل از فرارِ اسد در دمشق شاورما خورد درحالیکه تا الان باید اهداف استراتژیک و موجودیتیِ چین و روسیه شناخته شده باشه، طرفهای شرقی مطمئن شده باشن که اگر از ایران، که لنگرِ آرامش و ثباتِ خاورمیانهست حمایتِ خیلی جدیتری نکنن آیندهی موجودیتیشون در خطر میافته. چین باید پرزنت و متوجه شده باشه که اگر میخواد قضیهی تایوان رو حل کنه نمیتونه اجازه بده ایران و متحدینش تحت فشار قرار بگیرن و باید آمریکا رو در خاورمیانه تضعیف کنه. چین باید متوجه بشه جریان ثابت و مطمئنِ انرژی تنها راه حفظ مسیر رشد اقتصادیشه و ایران تنها ژاندارمِ قابل اعتمادِ انرژیِ جهانه. روسیه همینطور.
البته که ارسال سلاحهای چینی به یمن و سرمایهگذاری اقتصادی در ایران، و ارسال سوخوها و پدافندهای روسی به کشور نشون میده وجوب این ارتباط و اتحاد استراتژیک در برابر قدرتِ غرب در طرفهای چینی و روسی درک شده، اما بنظرم دولت پزشکیان خیلی در این رابطه کُندتر از چیزی عمل میکنه که باید. این، بزرگترین نقدِ وارد به سیاست خارجی کشوره که نقد کوچکی هم نیست.
نوید خوشنام
- ۰۳/۱۲/۲۰